اتاق بازرگاني و گردشگري
چند سال پيش بود، پس از روي كار آمدن بهزاديان. من تازه با اتاق بازگاني و ماهيتش آشنا شدم. اما ديروز اين فرصت به من دست داد تا با خبري كه از «دانشمند» خوندم، يه سري بهش بزنم. اونم توي اتاق بازرگاني تهران.
اين آقا، مهندسي برق خونده بود و مديريت بازرگاني و هم مديريت صنعتي رو در دوره فوق ليسانس هم در دوره فوقليسانس. اما اكنون از بد حادثه يا يه چيزي توي اين مايهها شده رييس كميسيون گردشگري اتاق بازرگاني.
توي صحبتهاش مدام از تجربيات گردشگري كشورهاي مختلف حرف ميزد كه لابد رفته بود و از نزديك لمس كرده بود. كارشون اونجا مشاوره است و پاسخ به پرسشهاي علاقهمندان به سرمايهگذاري و كسب مال و منال، البته با رعايت منافع ملي.
از خصوصيات اين بابا ظاهر آراستهاش بود كه كمي هم عجيب به نظر ميرسيد. با كروات و كت شلوار اتو كشيده پشت ميزش نشست و دو ساعت درباره گردشگري و گردشگري ورزشي و خود كميسيون با من حرف زد و آخر سر اون چيزي كه ميخواستم رو درست جواب نداد. اما همهاش ميگفت:«دولت به بخش خصوصي وام بده تا گردشگري ورزشي رشد پيدا كنه... باشگاههاي پرسپوليس و استقلال از حمايت دولت خارج شوند و تلاش كنند تا با ارايه خدمات متنوع گردشگران را جذب كنند... دولت به جاي عريض و طويل كردن خودش فرصت رو به بخش خصوصي بدهد و هزار نكته ديگه كه بهزودي روي خبرگزاري منتشر ميشه.»
اين آقا، مهندسي برق خونده بود و مديريت بازرگاني و هم مديريت صنعتي رو در دوره فوق ليسانس هم در دوره فوقليسانس. اما اكنون از بد حادثه يا يه چيزي توي اين مايهها شده رييس كميسيون گردشگري اتاق بازرگاني.
توي صحبتهاش مدام از تجربيات گردشگري كشورهاي مختلف حرف ميزد كه لابد رفته بود و از نزديك لمس كرده بود. كارشون اونجا مشاوره است و پاسخ به پرسشهاي علاقهمندان به سرمايهگذاري و كسب مال و منال، البته با رعايت منافع ملي.
از خصوصيات اين بابا ظاهر آراستهاش بود كه كمي هم عجيب به نظر ميرسيد. با كروات و كت شلوار اتو كشيده پشت ميزش نشست و دو ساعت درباره گردشگري و گردشگري ورزشي و خود كميسيون با من حرف زد و آخر سر اون چيزي كه ميخواستم رو درست جواب نداد. اما همهاش ميگفت:«دولت به بخش خصوصي وام بده تا گردشگري ورزشي رشد پيدا كنه... باشگاههاي پرسپوليس و استقلال از حمايت دولت خارج شوند و تلاش كنند تا با ارايه خدمات متنوع گردشگران را جذب كنند... دولت به جاي عريض و طويل كردن خودش فرصت رو به بخش خصوصي بدهد و هزار نكته ديگه كه بهزودي روي خبرگزاري منتشر ميشه.»
در نهايت دانشمند تلاش ميكنه اواخر اين ماه، يعني آبان، يه كنفرانس يه روزه برگزار كنه تا تمام اهالي اين بخش دور هم جمع شن و با هم سازش كنن و حرف بزنن تا اين كشتي به گل نشسته به راه خودش ادامه بده.
اما مهندسي كه ايشون باشه در پاسخ اين سوآل من كه گفتم:«آقاي دانشمند، حالا كه ميگيد اتاق به بخش خصوصي كمك ميكنه و از اين جور حرفها، بنده به عنوان يك مدير توريسم ورزشي!!! كجا برم.» جوابي نداد و طفره رفت و هي گفت بخش خصوصي كمك ميخواهد و بخش خصوصي كمك ميخواهد.
امورز وقتي رفتم جشنواره اسب ايراني را پوشش خبري بدم، با خودم گفتم بهتره به خودم متكي باشم و تلاشم رو بيشتر كنم تا در كنار chn.ir يك كار ديگهاي هم داشته باشم. اول از همه گفتوگو با موسسه opt به ذهنم رسيد كه در روزهاي آينده ميرم سراغش. دوم هم... بگذار نگم تا قطعي شه بعد...
3 نظر:
در ۹:۳۳ قبلازظهر, آبان ۰۲, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
سلام حسین جان. به جمع وبلاگ نویسان خوش آمدی. البته تو توی این جمع غریبه نیستی. برای تو آرزوی موفقیت میکنم.و امیدوارم که پرونده گمشده هرچه زودتر پیدا بشه!!! (چه کار میکنی؟؟؟؟)
در ۱۱:۲۸ قبلازظهر, آبان ۰۲, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
ای ولللللللللللللللللللل. مبارکه
در ۱۱:۲۸ قبلازظهر, آبان ۰۲, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
ای ولللللللللللللللللللل. مبارکه
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی