اصفهان و اسب
چهار روز حضور در اصفهان و زندگي با اسبهاي اصيل علاوه بر اينكه من رو از دغدغههاي كاريام در خبرگزاري كم كرد، بلكه زمينه مناسبي رو برام فراهم كرد تا با اين حوزه كاري هم بيشتر آشنا شم. اسبهاي اصيل ايراني
اين جشنواره بيشتر به زندگي دوباره براي اسبها تبديل شد؛ اما نكات جالبي داشت كه بد نيست با هم مرور كنيم
جشنواره اسبهاي اصيل تنها و تنها توسط يك فرد جوان 24 ساله طراحي و پايهريزي شده بود. آقاي هادي كرباسيزاده خودش همه كارهاي اين جشنواره رو برنامهريزي كرد. مخارج اين جشنواره رو هم آقا هادي از جيب مبارك پرداخت كردند. سازمانهاي عريض و طويلي مثل ميراثفرهنگي و گردشگري، محيطزيست، جهاد كشاورزي و فدراسيون سواركاري هيچ كدامشان حاضر نشدند بودجهاي براي اين منظور كنار بگذارند. احتمالا به اين دليل كه نژادهاي اصيل اسب ايراني كه علاوه بر فرهنگ و ورزش در رشد گردشگري هم تاثير دارند براشون اهميت نداشت
جشنواره قرار بود با سخنراني من!! در مورد نقش اسب و سواركاري در جذب گردشگر همراه باشه امابه دليل باد شديدي كه در فضاي باز محل برگزاري وزيدن گرفت، اين كار عملي نشد
اين جشنواره نشون داد كه بخش خصوصي سواركاري هم باتوجه به فعاليتهاي موثر مانند ساير ورزشها و ساير بخشهاي اين مملكت پر رمز و راز، براي دولتيها هيچ ارزشي نداره. اصلا خصوصيسازي كه از قضا امروز هم مورد تاكيد سخنگوي دولت محترم رسيده بود، يعني شعار
اسبهاي اصيل هم گاه مورد بيمهري قرار ميگيرند. يا داغ كه نشان اصالت آنهاست نداند، يا داغي كه دارند بيخوديه و يا اينكه چون مسئول مربوطه از يه نژاد خوشش نميآد اون نژاد را مقطوعالنسل ميكنه!! بعضي مواقع هم يه نژاد رو جاي يه نژاد ديگه ميفرستند وسط ميدون
اما پس از اينكه جشنواره تموم شد، فرصتي دست داد كه يه سري به نمايشگاه گردشگري اصفهان بزنم. نمايشگاهي كه جز چندتا استان و دو سه تا آژانس مسافرتي و البته چند هفته نامه كه كيسه گداييشون رو باز كرده بودند هيچي نداشت و به فاصله نيم ساعت همه محتوياتش معلوم ميشد. توي غرفه طبيعتگردي وابسته به شركت توسعه گردشگري هم كه رسيديم از حوزه كاري خودم و اقدامات انقلابي و موثر آقاي بابايي گفتم؛ مسئول غرفه گفت:«مگه ايشون كار هم ميكنه؟» والا چي بگم
و در نهايت آشنايي با چند كارشناس اسب...
اين جشنواره بيشتر به زندگي دوباره براي اسبها تبديل شد؛ اما نكات جالبي داشت كه بد نيست با هم مرور كنيم
جشنواره اسبهاي اصيل تنها و تنها توسط يك فرد جوان 24 ساله طراحي و پايهريزي شده بود. آقاي هادي كرباسيزاده خودش همه كارهاي اين جشنواره رو برنامهريزي كرد. مخارج اين جشنواره رو هم آقا هادي از جيب مبارك پرداخت كردند. سازمانهاي عريض و طويلي مثل ميراثفرهنگي و گردشگري، محيطزيست، جهاد كشاورزي و فدراسيون سواركاري هيچ كدامشان حاضر نشدند بودجهاي براي اين منظور كنار بگذارند. احتمالا به اين دليل كه نژادهاي اصيل اسب ايراني كه علاوه بر فرهنگ و ورزش در رشد گردشگري هم تاثير دارند براشون اهميت نداشت
جشنواره قرار بود با سخنراني من!! در مورد نقش اسب و سواركاري در جذب گردشگر همراه باشه امابه دليل باد شديدي كه در فضاي باز محل برگزاري وزيدن گرفت، اين كار عملي نشد
اين جشنواره نشون داد كه بخش خصوصي سواركاري هم باتوجه به فعاليتهاي موثر مانند ساير ورزشها و ساير بخشهاي اين مملكت پر رمز و راز، براي دولتيها هيچ ارزشي نداره. اصلا خصوصيسازي كه از قضا امروز هم مورد تاكيد سخنگوي دولت محترم رسيده بود، يعني شعار
اسبهاي اصيل هم گاه مورد بيمهري قرار ميگيرند. يا داغ كه نشان اصالت آنهاست نداند، يا داغي كه دارند بيخوديه و يا اينكه چون مسئول مربوطه از يه نژاد خوشش نميآد اون نژاد را مقطوعالنسل ميكنه!! بعضي مواقع هم يه نژاد رو جاي يه نژاد ديگه ميفرستند وسط ميدون
اما پس از اينكه جشنواره تموم شد، فرصتي دست داد كه يه سري به نمايشگاه گردشگري اصفهان بزنم. نمايشگاهي كه جز چندتا استان و دو سه تا آژانس مسافرتي و البته چند هفته نامه كه كيسه گداييشون رو باز كرده بودند هيچي نداشت و به فاصله نيم ساعت همه محتوياتش معلوم ميشد. توي غرفه طبيعتگردي وابسته به شركت توسعه گردشگري هم كه رسيديم از حوزه كاري خودم و اقدامات انقلابي و موثر آقاي بابايي گفتم؛ مسئول غرفه گفت:«مگه ايشون كار هم ميكنه؟» والا چي بگم
و در نهايت آشنايي با چند كارشناس اسب...
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی