فصل ديگر
كار توي خبرگزاري بسيار در هم پيچيده. علاقه به اين حوزه كاري از يك طرف و از طرف ديگر ايجاد محيطهاي جديد كاري با تجربه و مطلوب، من رو در وضعيت پيچيدهاي قرار داه. بيش از 3 سال كار در اينجا از يك طرف و از طرف ديگر سردرگمي كه نسبت به اين فضا وجود داره كار رو سخت تر ميكنه و احتمالا منجر به جدايي من از اين مكان كاري خواهد شد، البته بر خلاف ميل باطني. هفته پيش كار تو راديو رو بيخيال شدم، با وجود اونكه ميتونست دريچه جديدي برام باشه، اكنون اما ديگه نميتونم اون چيزي كه پيش پاي منه و ميتونه آيندهاي بهتر از امروز رو برام فراهم كنه، رها كنم. مي رم اما ميدونم كه اينجا برام زندگي بود و همه چيز بود و هست. شايد هم ناچار شدم به خاطر اين ميل باطنياي كه نسبت به خبرگزاري دارم، كار رو به صورت حقالتحرير ادامه دادم، نه ثابت
****
....اين . فصل ديگري ست
كه سرمايش از در ون
درك صريح زيبائي را
پيچيده مي كند .
يادش به خير پائيز
با آن
توفان رنگ ورنگ
كه بر پا
در ديده مي كند !
هم بر قرار منقل ارز يز آفتاب .
خاموش نيست كوره
چو ديسال :
خاموش
خود
منم !
....
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی