پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۸ آذر ۱۳۸۵

هشتم آذر




امروز هشت آذره. دقيقا هفت سال پيش بود كه در چنين روزي از روزهاي سرد پاييزي، و در حالي كه همه جا رو اضطراب فرا گرفته بود تا تكليف تيم ملي براي صعود به جام‌جهاني مشخص بشه، ايران در يك بازي نفس گير حريف نام‌آشناي خودش رو از پيش و رو برداشت و رفت به سرزمين خروس‌ها. اون زمان براي مردم ما اين پيروزي‌ها بهانه اي بود براي شادي و ابراز احساسات. اما امروزه اين حكومتي‌ها با غدغن كردن همه چيز حتي نمي‌تونند لبخند رو بر چهره مردم تحمل كنند و نتيجه‌اش هم چيزي نسيت جز انفعال.



تيم ملي فوتبال در اون تاريخ فارغ از سياسي بازي‌هاي امروزي به دنبال جلب نظر مردم بود. اما با گذشت زمان همه چيز تغيير كرده. الان ديگه كمتر كسي حاضره براي پيروزي تيم ملي آستيني بالا بزنه و از همه مهمتر دوست داره هر چه زودتر از شرّ اين وضعيتي كه زمينه بره‌برداري رو براي عده اي فراهم مي كنه راحت شه. حذف از ليست فيفا نمونه‌اي از اين وضعيته.



جداي از اين كه تاريخ هشت آذر 76 نقطه عطفي براي فوتبال ما بود كه البته زود به بيراه رفت، براي من يه يادآورد ديگه‌اي هم داره. در سال 1358 و در شهر خوي من بدنيا اومدم براي اينكه زندگي كنم و ديگران را با همه خوبي‌ها و بدي هاشون دوست بدارم. براي اينكه تلاش كنم نام نيكي از خودم براي آيندگان به يادگار بذارم

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی