پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۹ آذر ۱۳۸۵

نگرش




آقاي جعفري در سايت شخصي خود مطلبي در مورد «اگر عمر دوباره داشتم ....» نوشته كه فكر مي‌كنم بخشي از اون به بنده بر‌گرده. عباث جان، من نوشته‌ات رو چند بار خوندم و متوجه شدم كه حق با آقاي دان هرالدِ. بايد بيشتر از گذشته راجع به خوبي‌ها بنويسم. بايد تلاش كنم به جاي تخم كينه، بذر مهر و دوستي رو در سينه‌ها بپاشيم. هرچند كه وضع خيلي خوب نيست و نمي‌شه كه چشممون رو بر روي واقعياتي كه بخشي از زندگيمون رو در بر گرفتن ببنديم. اما چَشم.



خوشبختانه اين تحول با سالگرد تولد من همراه شده و مي‌شه سرآغاز خوبي باشه به همين منظور.



آمد شبي برهنه‌ام از در


چو روح ِ آب


در سينه‌اش دو ماهي و در دست‌اش آينه


گيسوي ِ خيس ِ او خزه‌بو، چون خزه به‌هم.


من بانگ برکشيدم از آستان ِ ياءس:


«ــ آه اي يقين ِ يافته، بازت نمي‌نهم!»


احمد شاملو

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی