پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۲۸ اسفند ۱۳۸۵

سال نو



هي گفتن سال خوبي داشته باشيد.


هي گفتن سال خوبي رو پشت سر گذاشته باشيد.


هي گفتن سلام برسونيد به خانواده.


هي گفتن هر چي بدي بود گذشته به آينده فكر كنيد.


هي گفتن اميدوار به سال 86 باشيد.


اما نگفتن چه جوري؟ توي اين مرز و بومي كه به كوچكترين بهانه‌اي شمشير براي هم مي‌كشند و در حالي كه «مي‌دانستند دندان براي تبسم نيز هست، اما تنها بر دريدند.»


و همچنين به خاطر بي‌ارزش‌ترين چيزها دروغ مي‌گن، براي رسيدن به كمترين مقام‌ها پشت هم رو خالي مي‌كنند:


سين هفتم


سيب سرخي ست


حسرتا


كه مرا


نصيب


از اين سفره ي سنت


سروري نيست


شرابي مرد افكن در جام هواست


شگفتا


كه مرا


بدين مستي


شوري نيست



سبوي سبزه پوش


در قاب پنجره


آه


چنان دورم


كه گوئي چون نقش بي جاني نيست


و كلامي مهربان


در نخستين ديدار بامدادي


فغان


كه در پس پاسخ لبخند


دل خنداني نيست


بهاري ديگر آمده است


آري


اما براي زمستان ها كه گذشت


نامي نيست


نامي نيست


احمد شاملو


با اين همه حداقل امسال براي من اين خاصيت رو داشت كه در كنار اين‌ها زندگي مشترك رو با همه بالا و پايين‌اش به خوبي شروع كنم و از وضعيت به دست آمده نهايت استفاده رو در كنار شريكم خواهم برد.

8 نظر:

  • در ۲:۳۹ قبل‌ازظهر, اسفند ۲۹, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس گفت...

    تف به مرامت عوضی

     
  • در ۱۲:۲۴ بعدازظهر, اسفند ۲۹, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس گفت...

    سال خوبي داشته باشيد
    سال خوبي رو پشت سر گذاشته باشيد
    سلام برسونيد به خانواده
    هر چي بدي بود گذشته به آينده فكر كنيد
    ...
    نوروز مبارک حسین جان

     
  • در ۷:۲۶ بعدازظهر, اسفند ۲۹, ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس گفت...

    سلام حسین جان!
    راستش منم می خوام بگم سال خوبی داشته باشی
    اما این که چه جوری اونو نمی تونم بگم چون زندگی توئه! از سرفی حق هم داری گاهی وقتی آدم اگر هم بخواد زندگی کنه بعضی از نامردمی ها نمی ذاره! در هر صورت امیدوارم خوب و خوش و سلامت ببینمت
    همراه با خانومت!

     
  • در ۳:۱۵ قبل‌ازظهر, فروردین ۰۱, ۱۳۸۶, Anonymous ناشناس گفت...

    سخت نگیر سلطان. سال نو مبارک.

     
  • در ۱۲:۱۹ بعدازظهر, فروردین ۰۳, ۱۳۸۶, Anonymous ناشناس گفت...

    بوی عطر نارس گل های کوهی را
    در نفس پیچیده ام آزاد
    این همه می گویدم هر شب
    این همه می گویدم هر روز
    باز می آید بهار رفته از خانه
    باز می آید بهار زندگی افروز

     
  • در ۸:۱۹ بعدازظهر, فروردین ۰۹, ۱۳۸۶, Anonymous ناشناس گفت...

    سلام حسین جان، سال نو مبارک. مدتی در دیارتون بودیم. جات خالی بود. خیلی سفر جالبی بود. به امید دیدار. زارعی

     
  • در ۱:۵۹ قبل‌ازظهر, فروردین ۱۰, ۱۳۸۶, Anonymous ناشناس گفت...

    سلام به آقا ی همسر و بانوی محترم.سال نو مبارک. امیدوارم سال جدید و سفرهای جدید در انتظارتان باشد.دوست ندارم از ان ÷ولدارهایی بشویم که جورابشان را وصله می کنند و لباس کهنه هایشان را می فروشند. همین لردی خرج کردن را ترجیح می دهم!

     
  • در ۲:۰۱ قبل‌ازظهر, فروردین ۱۰, ۱۳۸۶, Anonymous ناشناس گفت...

    ببخشید سلطان. به جای حامد برای تو فرستادم. اگه میشه حذفش کن!

     

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی