حرفه: خبرنگار
هنرمندي – خبرنگاري - كه ميتواند با گردش و چرخش جادوئي قلمش چيزي بگويد كه ما مردم فريب خورندهی چپاول و قرباني شوندهئي كه بي هيچ تعارف "انسان جنوبي" مان ميخوانند به حقايقي پيبريم : هنرمندي كه مي تواند از طريق هنرش به ما مردمي كه در انتقال از امروز به فرداي خود حركتي در جهت فروترشدن ميكنيم و متا سفانه از اين حركت نيز توهمي تقديري داريم آگاهي بدهد چرا بايد امكاني چنين شريف و والا را دست كم بگيرد؟ آخر نه مگر خود او هم قطره ئي از همين اقيانوس است ؟ به قولي :"هنرمند اين روزگار همچون هنرمند دوران امپراتوري رم، جائي بر سكوهاي گرداگرد ميدان ننشسته است كه خواه از سر همدردي و خواه از سر خصومت و خواه به مثابه يكي تماشاچي بيطرف، صحنهی دريده شدن فريب خوردگان را نقش كند. هنرمند روزگار ما بر هيچ سكوئي ايمن نيست، در هيچ ميداني ناظر مصون از تعرض قضايا نيست. او خود ميتواند در هر لحظه هم شير باشد هم قرباني، زيرا در اين روزگار همه چيزي گوش به فرمان جبر بياحساس و ترحمي است كه سراسر جهان پهناور ميدان كوچك تاخت و تاز او است و گنهكار و بي گناه و هواخواه و بي طرف نميشناسد.
سكوت آب
مي تواند
خشكي باشد وفرياد عطش؛
سكوت گندم
مي تواند
گرسنگي باشد وغريو پيروزمندانه ی قحط؛
همچنان كه سكوت آفتاب
ظلمات است
اما سكوت آدمي فقدان جهان و خداست؛
غريو را
تصويركن !
1 نظر:
در ۱:۰۶ قبلازظهر, مرداد ۱۷, ۱۳۸۶, ناشناس گفت...
جای خیلی ها خالیه سلطان. روزت مبارک.
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی