پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۱ شهریور ۱۳۸۶

حكيم



غذای روح بود باده رحیق الحق *** که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق



به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین *** همای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق



به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید *** به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق



می‌از جهالت جهال شد به شرع حرام *** چو مه که از سبب منکران دین شد شق



حلال گشته به فتوای عقل بر دانا *** حرام گشته به احکام شرع بر احمق



شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد *** زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق



حـلال بر عـقلا و حـرام بر جهـال *** که می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق



غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبان *** به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق



چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمانه *** به حق حق که وجودت شود به حق ملحق

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی