پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۲۸ اسفند ۱۳۸۶

هفت سین

سین هفتم

سیب سرخی ست ،

حسرتا

که مرا

نصیب

از این سفره ی سنت

سروری نیست .

شرابی مرد افکن در جام هواست ،

شگفتا

که مرا

بدین مستی

شوری نیست .

سبوی سبزه پوش

در قاب پنجره

آه

چنان دورم

چنان دورم

که گویی جز نقش بی جانی نیست .

و کلامی مهربان

در نخستین دیدار بامدادی

فغان

که در پس پاسخ و لبخند

دل خندانی نیست.

بهاری دیگر آمده است

آری

اما برای آن زمستان ها که گذشت

نامی نیست

نامی نیست .

الف. بامداد

1 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی