تا بعد
قراره از فردا به مدت پنج روز برم مرخصي براي امر خير. به همين دليل به دوستان عزيز اعلام ميكنم امكان بروز رساني اين مركز در هالهاي از ابهام قرار داره. به هر حال انتظار دارم با تغييراتي معنوي خدمت برسم.
اين چند روز فرصت مناسبيه براي فكر كردن راجع به برّه و گل و روباهي كه توي نوار شازده كوچولو بارها شنيدم. نواري كه باني اين امر شد با طرح اين پرسش كه:«با من دوست ميشي؟ خدا ميدونه چقدر پي يه دوست ميگردم.»
تا دوشنبه 20 آذر ، روز جهاني كوهستان، بدرود
4 نظر:
در ۱۰:۰۷ بعدازظهر, آذر ۱۵, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
مباركه
واي كه چقدر دلم مي خواست تو لباس دامادي ببينمت و هستي رو تو لباس عروسي ...
مباركههههههه
در ۶:۳۲ بعدازظهر, آذر ۱۷, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
آقا دوماد مبارکه
برای همه اون کسایی که توی مراسم عروسی شازده دوماد ما نبودن باید بگم حسین و هستی نگین مجلس دیشب بودن.
آقا دوماد ما که واقعاً توی اون لباس ماه شده بود.
عروس خانوم رو هم که نگو
ماه ماه ماه
در ۱۱:۲۱ قبلازظهر, آذر ۱۸, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
سلام
خیلی خوش گذشت عروسی
حالا کی بیایم خونتون؟
در ۴:۴۷ بعدازظهر, آذر ۱۸, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
آقا دوماد خوبی؟
آشپزی عروس خانوم چطوره؟
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی