پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۲۲ فروردین ۱۳۸۶

عمو يادگار

«گردشگري در خواب ناز بهاري دوران را سپري مي‌كند. خسته است، استراحت مي‌كند. بگذاريد آسوده خاطر باشد. آشفته حالش نكنيد. اين قدر به آن چوب نزنيد. ناراحت مي‌شود! اصلا گويا نفس نمي‌كشد. مرده. برويد بر سر بيمار ديگري ناله كنيد. زاري كنيد. كار اين ديگر تمام شده.»

اين را يه آقاهه، كه از مديران با سابقه گردشگريه، به من مي‌گفت.

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی