پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۲۹ شهریور ۱۳۸۶

عيادت



آقاي حسن شجاعي كه قبل از انقلاب با ترانه‌‌هايي همچون ميخونه و نامه‌رسان در ميان مردم شناخته شده بود اكنون ماه‌هاست كه دچار عارشه فراموشي شده. او كه حدود هشت ماه پيش پس از ايست قلبي و به دنبال اون نرسيدن اكسيژن به مغز دچار اين مشكل شده تنها با همسرش در خانه‌اي زندگي مي كنه و كمتر كسي حتي به عيادت اون مي‌ره. چند روز پيش باتوجه به شخصيت آقاي عظيمي، به عيادت اين خواننده رفتيم كه البته وضعيت جسمي نسبتا مطلوبي داشت.



اون كه تنها بخشي از گذشته خودش رو فراموش كرده بود به خوبي در مورد موسيقي سنتي امروزي حرف زد و گفت: موسيقي و آوازو درك خواننده از محيط كه به انتخاب شعر بر مي گرده در هر دوره حايز اهميته.



بعد به سختي عنوان كرد تنها در زندگي بايد به دنبال رضايت نسبي بود و دِيني به اون نداشت؛ ‌و همين كافيه.



او گفت: وقتي مي‌روي به پيري و افسردگي بايد از تمام روابطت بگذري.



شجاعي با همكاري آقاي عظيمي در ادامه شروع كرد به بازگويي بخشي از خاطرات خودش: ضبط صوت مي‌گذاشتم و مرتب اون رو گوش مي‌كردم. نوار صداهاي خودم رو كه ضبظ كرده بودم مي‌گذاشتم و اشكالاتش رو برطرف مي‌كردم. الان هي مي‌گن استاد موسيقي مي‌آد و به من درس مي ده. اون زمان‌ها خبري از استاد و مدرس نبود در ضمن اعتباري هم اكنون به اين آدم‌هايي كه مي‌آن و با سيستم غلط و به هم ريخته درس مي‌دن، نيست.



اين ديدار هرچند زماني نكشيد اما مي‌شد در پايان شادي رو از چشمان "حسن" خوند.

1 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی