فدراسيونها و بخش خصوصي
اصولا فدراسيونيها عادت ندارند سايه يك بخش خصوصي فعال رو كنار خودشون ببينند. علت اين موضوع هم واضحه: اين عده فكر ميكنند وقتي يك جاي ديگهاي غير از تشكيلات خودشون دراه فعاليتهايي انجام ميده كه خوبه فكر مي كنند يه رقيب پيدا شده و ممكنه نون اونها را آجر كنه. نمونه اين قضيه در مشاركت اسب ايرانيان با فدراسيون سواركاري بود كه بدون توافق پايان يافت
اما بشنويد از آقاي خيرّي كه براي نخستين بار در ايران تكنولوژي آكادمي گلف رو از آلمان با هزينه خودش ساخته و حالا آقايون فدراسيوني همه جا داد سخن ميرانند كه فدراسيون گلف اين آكادمي رو ساخته و بهتازگي هم شنيده شده عيسي اسحاقي، رييس سابق روابط عمومي سازمان تربيتبدني و رييس حال حاضر فدراسيون گلف ؛ كه فكر ميكنم تا حالا يه بار هم دستش به كلاب گلف نخورده در ديداري كه با مهندس عليآبادي داشته مبلغ 10 ميليون تومان به نام توسعه آكادمي گلف گرفته و خورده و يه ليوان هم ... روش. جالبه، نه؟
اين پيرمرد - خيّري -هم كه اين خبر رو تو يكي از رونامههاي ورزشي خونده، مستاصل شده و به من زنگ زد كه چيكار كنم. آقاي خيري، كجاي كاري؟ فكر ميكني الان با نامهنگاري و ديدار با رييس سازمان يا رييس فدراسيون مشكل حل ميشه؟ خانه از پاي بست ويران است آقا رضا. شما از اول هم نبايد با اين نديد بديدها وارد معامله ميشديد. چرا كه اونها تاحالا از اين چيزها نديدند و وقتي يه آدم علاقهمندي مثل شما يا آقاي ثابت ميآد تا يه تحولي ايجاد كنه؛ يا كار رو به نام خودشون ثبت ميكنند يا هم اين اونقدر سنگ جلوي پاش مياندازند كه بي خيالش ميشن
يادم نميره كه قرار بود سال گذشته نخستين رالي جامجهاني بياد ايران اما با حمايتهاي بيدريغ فدراسيون اتومبيلراني و البته كانون اتومبيلراني، آقاي حنايي ترجيح داد كارهاي ديگهاي بكنه. فرصتي كه ميتونست ايران را پايگاه مسابقات رالي در منطقه معرفي كنه ، اما اين هم از دست رفت
به نظر ميرسه فدراسيونها - كه انگار تشكيلاتشون رو ارث پدري ميدونند و اگه كسي بخواهد اونها رو بگيره مقاومت ميكنند – بايد از اين فرصت استثنايي نهايت استفاده رو ببرند تا خودشون رو فعالتر و موفقتر نشون بدند، نه اينكه زمينه جلب سرمايهگذارهايي كه احتمالا ميخواهن بيان رو از بين ببرن
اما بشنويد از آقاي خيرّي كه براي نخستين بار در ايران تكنولوژي آكادمي گلف رو از آلمان با هزينه خودش ساخته و حالا آقايون فدراسيوني همه جا داد سخن ميرانند كه فدراسيون گلف اين آكادمي رو ساخته و بهتازگي هم شنيده شده عيسي اسحاقي، رييس سابق روابط عمومي سازمان تربيتبدني و رييس حال حاضر فدراسيون گلف ؛ كه فكر ميكنم تا حالا يه بار هم دستش به كلاب گلف نخورده در ديداري كه با مهندس عليآبادي داشته مبلغ 10 ميليون تومان به نام توسعه آكادمي گلف گرفته و خورده و يه ليوان هم ... روش. جالبه، نه؟
اين پيرمرد - خيّري -هم كه اين خبر رو تو يكي از رونامههاي ورزشي خونده، مستاصل شده و به من زنگ زد كه چيكار كنم. آقاي خيري، كجاي كاري؟ فكر ميكني الان با نامهنگاري و ديدار با رييس سازمان يا رييس فدراسيون مشكل حل ميشه؟ خانه از پاي بست ويران است آقا رضا. شما از اول هم نبايد با اين نديد بديدها وارد معامله ميشديد. چرا كه اونها تاحالا از اين چيزها نديدند و وقتي يه آدم علاقهمندي مثل شما يا آقاي ثابت ميآد تا يه تحولي ايجاد كنه؛ يا كار رو به نام خودشون ثبت ميكنند يا هم اين اونقدر سنگ جلوي پاش مياندازند كه بي خيالش ميشن
يادم نميره كه قرار بود سال گذشته نخستين رالي جامجهاني بياد ايران اما با حمايتهاي بيدريغ فدراسيون اتومبيلراني و البته كانون اتومبيلراني، آقاي حنايي ترجيح داد كارهاي ديگهاي بكنه. فرصتي كه ميتونست ايران را پايگاه مسابقات رالي در منطقه معرفي كنه ، اما اين هم از دست رفت
به نظر ميرسه فدراسيونها - كه انگار تشكيلاتشون رو ارث پدري ميدونند و اگه كسي بخواهد اونها رو بگيره مقاومت ميكنند – بايد از اين فرصت استثنايي نهايت استفاده رو ببرند تا خودشون رو فعالتر و موفقتر نشون بدند، نه اينكه زمينه جلب سرمايهگذارهايي كه احتمالا ميخواهن بيان رو از بين ببرن
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی