مات
بعد از سفر به كيش و البته حاشيه پروازيام كه با نيم ساعت طواف بر فراز جزيره و بازنشدن چرخ هواپيماي بوئينگ ساها و همچنين حال نزار مشايي و نيم ساعت حرف زدن راجع به موضوعي كه ربطي به هتلداري نداشت و بيشتر به مويه ميمونست، به تهران اومدم. براي ارايه ارادت به دوستان نزديك و نزديكترين.
اولش با شوك پيام نگار روبروشدم كه گفت :«فردا 9 صبح جلسه است، مهمه و نميدونم چرا.» و بعد پاسخهاي عجيب فرزانه كه بيشتر به قرباني كردن در مذبح ميمونست تا پاسخهاي روشنگرانه. نتيجه اين شد كه امروز سركار مديرعامل خبرنگاران رو به تكاپوي بيشتر واداشت و گزارش كلي از خبرگزاري.
اما موضوعي كه روشنتر شد، اوضاع و احوال سازمان در باب تغيير مديريت و نگرش بود. صحبتهايي در مورد استعفاي رييس به گوش ميآد و تناقضاتي كه روابطعموميها نسبت به گفتههاي مهرانديش، مدير روابط عمومي سازمان نسبت به chn داشتن. جالبه كه بيشتر اين افراد و حتي روساي سازماني در استانها به اين موضوع اعتراض كردند و گفتهاند خلاف دستور مهرانديش كار ميكنند. اتفاقي كه نشان از اهميت ارتباطات در دنياي امروز داره.
همه اين عوامل ما رو نسبت به بازگشت از كيش، كيش كرد. لب ساحل و شب و صداي موجها كه انگار هرگز خسته نميشن.
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی