روز نو
پس از هفتهها تنبلي امروز تونستم ساعت 6 و 45 دقيقه از خواب پاشم. دست و صورتم رو بشورم و بعد بيام سر كار. هرچند برف مياومد و خيابونها به لطف استقبال گسترده مردم از استفاده از خودروهاي تكسرنشين، باز هم زود هنگام به كار خودم رسيدم و هفته خود رو آغازيدم.
قراره يه جشنواره به اسم رالي، نشاط، گردشگري برگزار شه و تعدادي راننده با فك و فاميلهاشون برن رامسر. از هفت شهر مختلف اين سفر شروع ميشه و بعد از برگزاري مسابقه رنگ خودرو و آشپزي و از اين جور جنگولك بازيها قهرمان مشخص شه. تا اينجاي مساله كنار. آقايي به نام اشكبوس كه قيافش شبيه به هوشنگ بود، در گفتوگويي سازمان ميراث فرهنگي رو به كمك نكردن در برگزاري اين جشنواره متهم كرد و من هم براي اينكه از شدت مصاحبه كم كنم يه خورده تيزيهاش رو گرفتم و بعد فِرتي رفت روي سايت. ساعاتي از اين مهم نگذشته بود كه آقاي هاشمي از برگزار كنندههاي جشنواره زنگ زد و گفت كه از سازمان زنگ زدند و اعلام كردند كه چرا عليه ما مطلب مي نويسيم و با ترس پرسيد كه چيكار بايد كرد. بدبختانه بايد گفت اين موضوع تنها به اين خبر خاتمه نمييابه. كه قبلتر هم ديده شده كه آقايون هرگونه اشتباه از جانب خودشون رو منكر ميشن. چوگان و همايش روز دماوند در رينه از اين قبيل بودند. اين گونه حساسيت ها هرچند قابل قبول نيست اما به نوعي نشانگر اين مساله است كه دوستان ما در بخش گردشگري ورزشي سازمان ميراث فرهنگي به دنبال اين موضوعند كه همه كارهايي كه ميكنند خوبه. اما بد نيست بدونيد اين معاونت با تشكيل روابطعمومي گردشگري به تازگي اخبار خودشون رو به رسانهها ميفرستند، اما چه خبري. افعال به كار رفته، محتوا و ويرايش اين خبرها به گونهاي است كه حداقل نياز به دوبار نويسيداره. هرچند اطلاعات ارسالي هم بيشتر ناقص هستند. جالبه بدونيد كه در خبر امروزشون با عنوان ساخت بزرگترين مجموعه گردشگري ورزشي در چابهار، كه نه زمانش مشخص بود و نه جزئياتش، به جاي استانداري سيستان و بلوچستان كلمه استاندارد درج شده بود كه بيدقتي ايشون رو نشون ميده. كه ايكاش جاي اون دقت، اينجا حواسِ جمعي ميداشتند.
ديگه اينكه، بنابر اخبار رسيده انجمن كوهنوردان سعي در احياي سايت خودش داره. برگزاري دورههاي آموزشي و تخصصي كوهنوردي هم از ديگر برنامههاي اين انجمنه كه اميدواريم جواناني كه به هيات مديره منتقل شدند، بتونند به زودي كار اجرايي رو شروع كرده و به نتايج قابل قبولي هم برسن.
1 نظر:
در ۵:۵۹ بعدازظهر, دی ۲۴, ۱۳۸۵, ناشناس گفت...
اگه زنگ نمی زدند، عجیب بود.
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی