تكرار
درحاليكه دوست عزيز ما آقاي بابايي، كه مدام از خبرهاي من ايراد ميگيره كه چرا حقايق رو نمينويسي و من به تو اعتماد كردم، در از سرگير همكاريها ميان خبرگزاري ميراثفرهنگي و بخش گردشگري سازمان قول همكاري در فدراسيون سواركاري و البته كميته راهبردي گردشگري ورزشي استان تهران را داده بود، اين وعده تنها در حد شعاري ديگر در كارنامه ايشان باقي ماند. نه از فدراسيون سواركاري خبري شد و امروز هم كه يكي از مطبوعات رو نگاه ميكردم اعضاي كميته راهبردي استان تهران رو ديدم كه جاي براي سلطانزاده نداشت. خُب! بازم باور كردم حرفهاي اين آقا رو. براي خودم متاسفم، اما چارهاي جزهمكاري ندارم، بايد خودم رو به اثبات برسونم. زندگي ادامه داره. هرچند ديگه نبايد تا عملي شدن موضوع، حرفهاي اين بابارو قبول كرد.
دوستان به يارييم بشتابيد. همين امروز؛ لطفاً!
چون میوه بر شاخهای
احساس سنگینی میکنم
بگذار میوهی تابستانی
آرام آرام
سر بخورد...
1 نظر:
در ۲:۰۱ بعدازظهر, دی ۲۵, ۱۳۸۵, abbas گفت...
سلطان و فكر لشگر و سوداي تاج و تخت
درويش و امن خاطر و كنج قلندري
حسين خان جان !
اگر لباس سپيدي تنت باشد و به موال كثيفي پاي بگذاري اگر كه تن و پيرهنت آلوده نگردد يقين بدان بوي گندش در لباس زيبايت خواهد ماند! خوب مي داني چه ميگويم !
عباث !
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی