پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۹ تیر ۱۳۸۶

بنزين و گيوارين

نخست: خوشبختانه صبح‌ها زودتر از هميشه به سر كار مي‌رسيم كه از موضوع بنزين و حاشيه‌هاي اون سرچشمه مي‌گيره. البته كاهش ترافيك و شلوغي و سر و صداي ماشين‌ها و پاك‌تر شدن معابر در كنار زمان مهمترين تاثير سهميه‌بندي كردن بنزينه. صرفه‌جويي در پول رو هم نبايد فراموش كرد؛‌ اما همه موضوع بنزين به اين‌ها ختم مي‌شه؟ آيا نبايد راهي براي بالابردن كيفيت حمل‌و‌نقل عمومي ارايه داد؟ پس موضوع ارزان‌سازي سفر چي‌ مي‌شه؟ اتوبوس‌ها هم كه همچنان دير به دير راه‌مي‌افتند. نرخ كرايه‌ها هم كه به.... بنده. از همه اين‌ها گذشته باز هم كه سرو كله مفتش‌ها پيدا شد اين بار به بهانه امنيت!! بر سر پمپ بنزين‌ها!!!



دوم: "گيوارين" يكي از چهره‌هاي فيلم سولاريس ساخته آندره‌ي تاركوفسكي دو روز پيش از خودكشي‌اش گذاشته بود ريش‌هاش دراز شن.





سوم: رضازاده هنگامي كه از سواحل درياي خزر تن‌اش را خارج كرد آب اين درياچه بيش از 10 سانتيمتر پايين‌تر رفت!! اين هم عكس‌اش:

۷ تیر ۱۳۸۶

دكتر محمود در آيينه طنز



مهم ترين جوک‌هاي مربوط به احمدي نژاد از پيش از روي کار آمدنش ساخته و از طريق اس ام اس پخش مي‌شد. تصاوير گرافيکي، کاريکاتورهاي غيررسمي در داخل و خارج از کشور، ساخت تصاوير انيميشن و کليپ‌هاي تصويري، ساخت ترانه‌هاي کميک و ساخت جوک از احمدي نژاد که تقريبا نشان دهنده واکنش مردم به غيرمنتظره بودن حضور آقاي احمدي نژاد به عنوان يک رئيس جمهور است، هرگز در ايران تا اين حد سابقه نداشته است...

۵ تیر ۱۳۸۶

هواداران فدراليسم



در میان مزایای بیشمار وعده داده شده توسط یک اتحادیۀ خوب سازمان یافته، هیچکدام مانند تمایل به سرکوب و مهار خشونت فرقه ای ارزش بسط وتفصیل دقیق را ندارد. هوادار حکومت های مردمی هرگز برای شخصیت و سرنوشت این حگومت ها بیش از زمانی که به تمایل آنها به این عیب خطرناک می اندیشد، احساس نگرانی نمی کند.. بنابراین، او از یک ارزش گذاری مناسب بر هر طرحی که بتواند بدون تخطی از اصولی که او به به آنها پایبند است، راه درستی برای رفع این نقیصه بیابد، فروگذار نخواهد کرد. تزلزل، بی عدالتی، و سردرگمی که شوراهای عمومی گرفتار ان بوده اند، در حقیقت، بیماری مهلکی است که در اثر آن حکومت های مردمی در هر کجا نابود شده اند؛ زیرا آنها همچنان موضوع مورد علاقه و سود بخش بحث هایی بوده اند که مخالفان آزادی با الهام ازآن ها ادعاهای فریبنده خود را عنوان می کنند. پیشرفت ارزشمندی که به وسیله قوانین اساسی آمریکا در مورد الگو های مردمی، در هر دو زمینه کهن و نو، حاصل آمده است نمی تواند بیش از حد مورد ستایش قرار گیرد، اما ادعای این که آنها به طور موثر و آن گونه که آرزو و انتظار می رفت خطر را رفع کرده اند، یک جانب داری بدون مأخذ خواهد بود. شکایات در هر کجا از شهروندان بسیار با ملاحظه و شریف، که به گونه ای یکسان از ایمان خصوصی و عمومی و آزادی عمومی و خصوصی هوا داری می کنند به گوش می رسد که دولت های ما بسیار نا استوارند، که منافع عمومی در برخورد با طرف های رقیب نادیده گرفته می شوند، که تصمیمات اغلب نه بر اساس قوانین عدالت خواهانه و حقوق حزب اقلیت، بلکه به وسیله نیروی غالب یک اکثریت مغرض و متکبر اتخاذ می گردند. هر قدر هم که ما ممکن است با علاقه مندی امیدوار باشیم که این شکایات پایه و اساسی ندارند، حقایق شناخته شده به اجازه نفی این واقعیت را که شکایات تا حدی حقیقت دارند به ما نمی دهند. در یک بررسی شفاف از وضعیت ما، به درستی روشن خواهد شد که برخی تشویش هایی که ما از آنها در رنجیم به خطا در جریان عملکرد دولت های ما به ما تحمیل شده است، اما در همان حال به وضوح خواهد پیوست که عوامل دیگر به تنهائی مسبب سنگین ترین ناکامی های ما، به خصوص، در مورد عدم اعتماد رو به افزایش و متداول نسبت به مشغله های عمومی و نگرانی برای حقوق خصوصی، که از این تا آن سوی قاره طنین انداز است، نخواهند بود. این ها عمدتاً، اگر نه تماماً، می بایست پی آمدهای ناپایداری ها و بی عدالتی هائی باشند که به وسیله آن یک روحیه فرقه د گرا موجب فساد ادارات عمومی ما می شود.



همان مزیتهایی که یک جمهوری نسبت به دموکراسی در مهار تاثیرات فرقه گرایی دارد، در یک جمهوری بزرگ نسبت به یک جمهوری کوچک و در یک اتحادیه نسبت به ایالتهای تشکیل دهندۀ آن نیز موجود است. آیا این مزیت به خاطر جانشین قرار دادن نمایندگانی است که دیدگاههای روشن فکرانه و احساسات پرهیزگارانۀ ایشان آنها را فراتر از تعصبات محلی و برنامه های ناعادلانه قرار می دهد؟ قابل انکار نیست که نمایندۀ اتحادیۀ به احتمال زیاد دارای این فضائل ضروری خواهد بود. آیا این مزیت به خاطر امنیت بیشتری است که تنوع بیشتر احزاب فراهم می کند و از اینکه یک حزب قادر به تفوّق و ستم بر دیگران باشد جلومی گیرد؟ در شرایط برابر، تنوع بیشتر احزابی که در اتحادیه وجود دارند به امنیت بیشتر آن منجر می شود. ایا این مزیت به خاطر موانع بیشتری است که در برابر برنامه ریزی و دستیابی به منویات پنهان یک اکثریت بیدادگر و هدفمند وجود دارد؟ اینجا هم اندازۀ اتحادیه ملموس ترین مزیت را به آن می دهد.



ممکن است تاثیر رهبران نفاق افکن در ایالت خاص خودشان آتشی بر پا کند، ولی قادر نخواهد بود که این حریق را به ایالتها دیگر گسترش دهد. ممکن است یک فرقۀ مذهبی در یک بخش از کنفدراسیون به یک حزب سیاسی تنزل یابد؛ ولی تنوع فرقه هایی که در سراسر کنفدراسیون پراکنده هستند موجب خواهد شد تا شوراهای ملی در برابر خطرات ناشی از چنین منابعی مصون باشند. به همان نسبت که احتمال آلوده شدن یک بخش یا ناحیه به یک بیماری بیشتر از احتمال آلودگی یک ایالت کامل است، تمامی بدنۀ اتحادیه نیز کمتر از یک عضو خاص برای سرایت جنون پول پرستی، لغو بدهی ها، تقسیم مساوی املاک و یا هر نقشۀ نامناسب و شریرانۀ دیگری مستعد است.

بنا بر این، ما، در اندازه و ساختار درست اتحادیه، از یک درمان جمهوری خواهانه برای بیماری هایی که در دولتهای جمهوری خواه بیشتر دیده می شوند پشتیبانی می کنیم. و به نسبت میزان علاقه و غروری که ازبابت جمهوری خواه بودن احساس می کینم، باید غیورانه روحیۀ فدرالیستها را گرامی بداریم و از منش آنها حمایت کنیم.

۳ تیر ۱۳۸۶

پايان دوره راهنمايان



ديروز، شنبه، روز پاياني دوره راهنمايان توريسم ورزشي كميته ملي المپيك بود. جداي از اين‌كه اين دوره زمينه آشنايي با بعضي از افراد از فدراسيون‌هاي ورزشي رو برگزار كرد داراي ويژگي‌هايي تدريسي هم بود. آقا علي‌رضايي كه كار كمك‌هاي اوليه رو داشت و آقاي نصيريان كه به موضوع آداب و تربيت مي‌پرداخت. اما دركنار اين دو زمان طولاني دوره كه نزديك به 6 ماه طول كشيد و نگرش تكراري برخي مدرسان و به طور كلي برنامه‌ريزي و انتخاب دروس مشكل داشت. شايد كاراموزان در اين دوره بي از 10 بار با تعريف گردشگري ورزشي آشنا شدند اما تقريبا جز در مواردي معدود و البته به شكلي محدود به نحوه تورگرداني كه عنوان اصلي اين دوره بود اشاره نشد. آشنا نكردن تورليدرها با هويت فرهنگي كشور و كم توجهي به گردشگري تاريخي و فرهنگي براي تورهاي ورزشي از ديگر تقاط ضعف اين دوره بود، يعني ما به جاي اينكه قايليت‌هاي ميراث‌فرهنگي‌مان را به گردشگران ورزشي ديگر كشورها نشان دهيم بايد به دنبال معرفي اماكن دست‌ساز ورزشي‌مان باشم كه عملا حرفي براي گفتن ندارند. به قول يكي بچه‌ها اين دوره حرفي براي گفتن نداشت اما بايد قبول كرد تنها جايي كه مي‌تونه به موضوع گردشگري ورزشي بپردازه همين دروه‌هاي آموزشي كه متاسفانه جدي گرفته نمي‌شه.

۳۱ خرداد ۱۳۸۶

دوستانِ من


اروپا و رياضيات



اتحادیه‌ی اروپا درگیر بحثهای ریاضی شده است. مدتی پیش مشکل فرهنگ‌شناختی بود: این بود که آیا بایستی در قانون اساسی اروپا از مسیحیت نیز به‌عنوان یک پایه‌ی فرهنگ اروپایی نام برد یا نه. ارتباط این بحثها با هم چیست؟

۲۹ خرداد ۱۳۸۶

داريوش علي‌الله است


آقاي دكتر ملك‌زاده روز يك‌شنبه در جمع صميمي تورليدرها، آژانس‌داران و نمايندگان دولتي گردشگري درحاليكه دستش از تريبون بيرون آمده بود علت اينكه تخت‌جمشيد رو به جنوب ساخته شده را "روبه قبله بودن" آن عنوان كرده. او همچنين گفته كه اگر از بالا به تخت جمشيد نگاه كنيد اسم علي(ع) را مي‌بينيد!!



معاون گردشگري سازمان در ادامه صحبت‌هايش گفت: «هويت تخت جمشيد ايراني ـ اسلامي است! رو به جنوب قرار گرفتن تخت جمشيد نشاني از رو به قبله قرار گرفتن است! اگر تخت جمشيد را ببينيد، همان "ياعلي" است.»



ايشان كه تور ليدرها را تيرلودر خوانده بود آنها را انسان‌هايي معرفي كرد كه از لباسشان "عرق" مي‌ريزد:« البته خبرنگارها مفهوم اين جمله را تغيير مي‌دهند.»



در ادامه سخنراني گوهر بار وي، عنوان شد كه «علت اينكه تونس سه و نيم ميليون گردشگر فرهنگي!! در سال جذب مي‌كنه اينه‌كه چند تا درخت نخل رو فرو كرده تو زمين، يه مشت انسان فرهنگ نديده هم مي‌رن اون‌ها رو مي‌بينن.»



با اين اوصاف بايد گفت اين كشور تونسته با چند تا نخل اين‌همه جهانگرد جذب كنه اما ايران با اين‌همه قابليت، هيچي.



البته شنيده مي‌شه كه اين آقا به‌زودي قراره با تقدير از سازمان ميراث‌فرهنگي بره.

۲۷ خرداد ۱۳۸۶

در باب فروش نوشت‌افزار



خوشبختانه دانش‌آموزان ما پس از فارغ شدن از ايام امتحانات آخر سال و رهايي از بند نيمكت و ميز و گچ و تخته سياه و كتاب و دفتر از نوشتن هم خسته مي‌شوند. به اين ترتيب گويا قلم‌فرسايي براي اين جمعيت خروشان و جوشان همچون دشنامي مي‌ماند كه حتي حاضر نيستند "قراني" بابت خريد آن پرداخت كنند و اگر پشت سرشان را ديدند فورشگاه لوازم‌التحرير را خواهند ديد. به اين ترتيب قضيه به فروش عمده لوازم التحرير به فروشگاه‌ها منتقل مي‌شود: خريدي ندارند چون فورشي ندارند و در نهايت ما بايد خيابان‌هاي تهران را طي‌الارض كرده تا شايد به تكه ناني بسنده كنيم. درود بر ملت غيور و هميشه در صحنه ايران؛ درود بر فرهنگ مردم پايتخت.

۲۴ خرداد ۱۳۸۶

ماجرا



آقاي صادقي متولد 1356. او يكي از جواناني است كه با اعتماد به نفس خود توانسته گردشگري ورزشي را خيلي بيش‌تر از عده‌اي كه امروز دايعه تصاحب آن را دارند اجرايي كند؛ آن‌هم بدون كم‌ترين حمايت بخش دولتي. به هر حال اجراي تورهاي مختلف دوچرخه‌سواري در كوير و كوه و جنگل و دشت به يكي از برنامه‌هاي عادي او تبديل شده و با هزينه‌اي اندك خاطره‌اي خوش را در ذهن شما به جا مي‌گذارد. صادقي فعاليتش را در باشگاه گشتا انجام مي‌دهد. هر چند دوسالي بود كه تلفني با او صحبت مي‌كردم اما پس از حضور در كلاس‌هاي راهنمايان گردشگري ورزشي اواخر سال گذشته او را براي اولين‌بار ديدم. ناگفته نماند مديريت اين دوره به دليل لطفي كه داشت يكي از دوستان "صادقي" را به دليل اينكه دلش نمي‌خواست، از حضور در كلاس منع كرد؛ اما ادامه اين ماجرا خالي از لطف هم نيست: باشگاه گشتا به دليل موفقيت در اجراي تورهاي گردشگري وزرشي اكنون به يكي از مشكلات سازمان ميراث‌فرهنگي و البته كميته ملي المپيك تبديل شده، چراكه اين دو سازمان عريض و طويل با مديريت يكسانشان و بده بستاني كه با هم پيدا كرده‌اند و عملكرد سراسر ابهام، بروندادي نداشته و نمي‌توانند تاب و تحمل بياورند كه بخشي خصوصي آن‌هم بدون حمايت اين چنين بال و پر پيدا كند. بد نيست بدانيد در يكي از كلاس‌هاي توريسم ورزشي آقاي مجتبوي به دليل اينكه كاري از دستش بر نمي‌آمده به ايشان گفته كه "شما عملكرد فدراسيون را زير سوآل مي‌بريد" و در ادامه به فدراسيون دوچرخه‌سواري اعلام كرده كه چنين و چنان تا شايد با تخريب اين گروه بتواند خود در اين فدراسيون بخشي به نام گردشگري ورزشي راه‌اندازي كرده و مال و منالي كسب كند. همچون فدراسيون اسكي و اداره تربيت‌بدني استان تهران كه تنها نامي را با خود يدك مي‌كشند و فعلا به تدوين آيين‌نامه فكر مي‌كنند.

۲۲ خرداد ۱۳۸۶

مرغ دريايي



خاموش باش، مرغک ِ دريايي!


بگذار در سکوت بماند شب


بگذار در سکوت بجنبد موج


شايد که در سکوت سرآيد تب!

۲۰ خرداد ۱۳۸۶

receding wave


۱۹ خرداد ۱۳۸۶

جوان‌ترين روزنامه‌نگار



ما در طول تاريخ چه بوديم؟ چه موقعيتي داشتيم؟پرداختن به تاريخ و فرهنگ ايران و شناخت هويت ملي و شناخت بيگانگاني که برخورد سلطه گرانه داشتند، همه اين ها شد دغدغه من: پرويز ورجاوند.



دکتر پرويز ورجاوند استاد و محقق برجسته باستان شناسي و جامعه شناسي ايران و اولين وزير فرهنگ جمهوري اسلامي در دولت موقت صبح امروز 19 خرداد در سن 73 سالگي درگذشت.

ديالوگ

من خودخواهم.

يك ديالوگ: جدي مي‌گم‌ها!!!!

:دست بردار قربون!

:خودخواه.

اين قصه ادامه دارد...

**

به تاسي از فيلم LEAVING LOS VEGAS و نقش نيكلاس كيج، تصميم گرفتم اين آخر عمري رو با دائم‌الخمري سپري كنم...!!

مي‌ميزنم...!