پرونده گم‌شده

about tourism & sport and etc.

۱۰ خرداد ۱۳۸۶

دو عكس




۹ خرداد ۱۳۸۶

زور خانه



آقاي علي‌آبادي به دليل لطفي كه به فدراسيون بين‌المللي ورزش زورخانه‌اي و رييس آن، يعني مهرعليزاده!! داره در سال جاري پولي به اين منظور كنار نذاشته. سال گذشته هم كلي از هزينه‌هاي اين فدراسيون رو نامزد انتخابات از جيب مبارك تقبل كردند اما امسال وضع خيلي خرابه و به دليل مشكلات و اختلافات كوچيك سياسي تصميم بر اين شد تا پولي براي توسعه اين ورزش و فرهنگ در خارج از كشور اختصاص پيدا نكنه. البته در اين بين سازمان ميراث فرهنگي هم كه داره با دمبش بازي ميكنه و اصلا براش اين چيزها مهم نيست و صرفا دنبال اينه كه زيرآب اين و اون رو بزنه. به اين ترتيب و در آينده‌اي نه‌چندان دور منتظر اين باشين كه تاجيكستان زورخونه رو بهعنوان ميراث معنوي خودش در يونسكو ثبت كرده.

۸ خرداد ۱۳۸۶

پرسش و پاسخ



چه افرادي، نهادهايي، سازمان‌هايي و يا گروه‌هاي بالقوه و بالفعلي وجود دارند كه مي‌توانند يا تمايل دارند در گردشگري ورزشي سرمايه‌‌گذاري كنند؟

به اعتقاد كارشناسان گردشگري ورزشي مبحثي است كه مربوط به نهادها، متوليان و سازمان‌هاي ورزشي مبوط مي‌شود. به اين صورت كه برگزاري مسابقات ورزشي يا انجام برنامه‌هاي ورزشي بدون حضور كارشناس تربيت‌بدني تقريبا غير ممكن است. اما با توجه به اين موضوع كه به طور مستقيم با گردشگري ارتباط دارد به نظر مي‌رسد كارشناسان گردشگري هستند كه بايد براي پيش‌برد اجرايي گردشگري ورزشي گام بردارند. به اين صورت كه سازمان متولي گردشگري بر كار و اجراي امور گردشگري ورزشي كه از سوي بخش‌هاي ورزشي مانند كميته ملي المپيك و سازمان تربيت‌بدني و به ‌دنبال آن فدراسيون ها، ‌باشگاه‌ها، انجمن‌هاي دولتي و غير دولتي ورزشي و آژانس‌هاي گردشگري نظارت داشته باشد. بايد تاكيد كرد در اين تعريف سازمان ميراث‌فرهنگي حق ورود به عرصه اجراييات را نبايد داشته باشد.

با اين اوصاف گروه‌هاي دخيل در امر گردشگري ورزشي نيز در ابتدا به سازمان ميراث‌فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، سازمان تربيت‌بدني و كميته ملي المپيك و زير مجموعه‌هايشان باز مي‌گردد. در رده‌هاي پايين‌تر مي توان در كلان‌شهرها شهرداري‌ها، فرمانداري‌ها و محيط‌زيست را دخيل دانست. سازمان ملي جوانان، نيروي انتظامي، مراكز آموزشي در سطح ابتدايي و عالي، وزارت‌هاي فرهنگ براي فرهنگ‌سازي، وزارت اقتصاد براي بالابردن G.D.P نيز در اين خصوص بي‌تاثير نيستند.

در كنار اين تشكل‌هاي دولتي بايد به نقش بخش خصوصي از جمله آژانس‌هاس مسافرتي و سرمايه گذاراني كه در خارج و داخل نسبت به اين موضوع علاقه مند هستند اشاره كرد. سرمايه‌گذاران قابل توجهي هستند كه حاضرند براي رشد و توسعه گردشگري ورزشي اقدام كنند اما مشكلات اداري و سازماني و البته سياسي زمينه تحقق اين امر را با مشكل و به عبارتي غير ممكن كرده است. از نظر بنده هرچند نقش سازمان‌هاي كلان همچون ميراث فرهنگي و گردشگري و تربيت‌بدني در اين خصوص بسيار موثر است اما تا شرايط براي حضور بخش خصوصي فراهم نشود نمي‌توان امكان رشد گردشگري ورزشي در كشور را فراهم كرد.

شبِ قيرين

جايي پنهان در اين شب ِ قيرين

اِستاده به جا، مترسکي بايد؛

نه‌ش چشم، ولي چنان که مي‌بيند

نه‌ش گوش، ولي چنان که مي‌پايد.

بي‌ريشه، ولي چنان به جا سُتوار

که‌ش خود به تَبَر کَني ز جای، اِلاّک.

چون گردوی پير ِ ريشه در اعماق

مي نعره زند که از من است اين خاک.

چون شب‌گذری ببيندش، دزدی‌ش

چون سايه به شب نهفته پندارد

کز حيله نفس به سينه درچيده‌ست

تا ره‌گذرش مترسک انگارد.

آری، همه شب يکي خموش آن‌جاست

با خالي‌ بود ِ خويش رودررو.

گر مَشعله نيز مي‌کشد عابر

ره مي‌نبرد که در چه کار است او.

۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶

ملك شخصي

عده‌اي معلوم الحال فكر مي‌كنند باتوجه با سابقه تيره و تاري كه دارند مي‌توانند گردشگري ورزشي را ملك شخصي خود كنند يا اينكه دست خود را به دور چشمه‌اي بگيرند و بگويند اين مال منه. اما اين تنها خودبيني،‌توهم و ادعاست. گردشگري ورزشي به گفته بسياري مثل رودي خروشانه!! كه همه مي‌تونند ازش سهمي ببرند. جاري‌يه و هر كس مي تونه ادازه توان و ظرفش از اون برداره، ‌نه اينكه بگه اين مال منه و من از همه كاردرست‌تر و كارشناس‌تر هستم.

متاسفانه در سيستم دولتي ما توانمندي‌هاي افراد مطرح نيست. اون‌چيزي كه ارزش داره رابطه‌ست، ‌قبابليت‌ها همواره فراموش مي‌شن، افراد انتخاب شده هم جز بي‌كفايتي و تخريب يادگاري ديگه‌اي ندارن.

۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۶

پرويز رجبي



شب دكتر پرویز رجبی، شنبه بیست‌ونهم اردیبهشت ماه، ساعت پنج بعدازظهر در تالار بتهوون خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.



در «شب دكتر پرویز رجبی»، ابتدا فیلم مستندی از زندگی وی به نمایش در می‌آید و سخنرانانی همچون خانم پروفسور ماری كخ، دكتر توفیق سبحانی، فرید وحدت، دكتر روزبه زرین‌كوب، رضا مرادی غیاث آبادی ، عباس جعفری و علی دهباشی درباره آثار دكتر رجبی بحث خواهند كرد.

فروتن


من فروتن بوده‌ام


و به فروتني، از عمق ِ خواب‌هاي ِ پريشان ِ خاک‌ساري‌ي ِ خويش


تمامي‌ي ِ عظمت ِ عاشقانه‌ي ِ انساني را سروده‌ام تا نسيمي


برآيد. نسيمي برآيد و ابرهاي ِ قطراني را پاره‌پاره کند. و من


به‌سان ِ دريائي از صافي‌ي ِ آسمان پُرشوم ــ از آسمان و مرتع و


مردم پُرشوم.


تا از طراوت ِ برفي‌ي ِ آفتاب ِ عشقي که بر افق‌ام مي‌نشيند، يک‌چند در


سکوت و آرامش ِ بازنيافته‌ي ِ خويش از سکوت ِ خوش‌آواز ِ


«آرامش» سرشار شوم ــ


چرا که من، ديرگاهي‌ست جز اين قالب ِ خالي که به دندان ِ طولاني‌ي ِ


لحظه‌ها خائيده شده است نبوده‌ام; جز مني که از وحشت ِ خلاء ِ


خويش فرياد کشيده است نبوده‌ام...


از الف.بامداد

تنگدستي

آقاي رضا حنايي اي‌.‌ميلي به من فرستاده. رضا به من گفته: سلام مشتي! مي دونم كه دلتون خونه. ولي باز هم راه گريز داريد، فقط مساله "پول" مي‌مونه... من فعلا يك پنج شش ماهي مي خوام استراحت كنم و با حقوق بي‌كاري سر كنم. اينجا تامين اجتماعي داريم، حقوق مي‌گيريم، دكتر و دوا هم مفته، كاراي خونه و بدهي‌هاي بانك هم مي‌ره پيشه بيمه. خلاصه پر بدك نيست. ايران هم كه خبري نيست. همش شل كن، سفت كن مي‌كنند و دستور "حافظ" را بايد اجرا كرد: هنگام تنگدستي در عيش كوش و مستي.

سلام برسون به هستي. به سلامتي!

۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۶

همجنس‌گرايان در ايران

بر اساس آمار تأييد شده، همجنس‌گرايان ۴ تا ۷ درصد جمعيت بشرى را تشکيل مى دهند. با این حساب، تعداد همجنس‌خواهان ايرانى می‌تواند حدود ۴ ميليون نفر باشد. ممکن است اين ميزان غلوآميز به نظر برسد اما نبايد فراموش کرد که چنين گرايشى در جامعه ايران، هم از سوى دولت و قانون و مذهب و هم از سوى مردم فساد و انحراف تلقى مى شود.

همجنس‌خواه مطرود است وغير عادى نيست که چنين هويتى پوشيده بماند. پرسش اين است که در چنين بستر مذهبى، اجتماعى و فرهنگى، فرد همجنس‌گرا چگونه زندگى مى کند؟ چگونه با محدوديت‌ها و پيشداورى‌ها کنار می‌آيد؟

شاهرخ رئيسى، دبير فرهنگى سازمان همجنس‌گرايان ايرانى و رئيس شاخه آلمان اين سازمان در فرانکفورت می‌گويد:«ما ايميل‌هاى زيادى دريافت می‌کنيم که خيلى‌ها در مرز خودکشى يا از نظر روحى در حال از هم‌پاشيدگى‌اند. يکى از مشکلات روحى مهم، جدا از افسردگى آنها، احساس گناه شديد است. درون هر همجنس‌گراى ايرانى تضادهاى بسيارى وجود دارد. او نمی‌داند سالم است يا بيمار. نمی‌داند اين احساس يا غريزه‌اى که دارد، گناه است يا بيگناهى. بسيارى فکر مى کنند اين يک فانتزى بيمارگونه و زشت است. متأسفانه هيچ آگاهى و بسترسازى فرهنگى در اين زمينه درايران وجود ندارد. تفاوت بين بچه‌بازى و همجنس‌گرايى تعريف نشده و حتى بسيارى موارد هست که ترانس سکسوئل بودن با همجنس‌گرايى يکى گرفته می‌شود.»

بايد گفت به دليل پيشداورى‌هاى فرهنگى و مذهبى موجود، در مواردى که سازمان همجنس‌گرايان ايرانى در باره مسائل جارى ايران اعلاميه داده، ساير گروهها خواسته‌اند نام آنها برده نشود تا مبادا مورد استفاده تبليغاتى/تخريبى و استهزاى مسئولان حکومتى قرار گيرند.

۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۶

سكوت



آقاي مرعشي، رييس سابق سازمان ميراث فرهنگي در پاسخ به اين سوآل و در خصوص اظهارات برخي مقامات سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مبني بر اينکه در دولت گذشته کار چندان شاخصي در حوزه گردشگري و ميراث فرهنگي صورت نگرفته و تعداد تخت‌هاي مراکز اقامتي در يک سال و نيم گذشته دو برابر تمام سال‌هاي بعد از انقلاب بوده گفت: حرفي جز سکوت در مقابل اين اظهارات ندارم و از شما تقاضا مي کنم حتماً اين را بنويسيد!



وي در ادامه گفت: بيشتر مصوباتي که دولت نهم صادر مي‌کند اکثر قريب به اتفاق آن متقاضي سرمايه گذاري ندارد و تا الان از مجموعه 300 مصوبه‌اي که دولت نهم براي مناطق نمونه گردشگري داشته، حتي براي 10 منطقه آن هم جواز تأسيس صادر نشده، چون متقاضي وجود ندارد.



مرعشي همچنين در مورد طرح مناطق نمونه گردشگري توضيح داد: طرح مناطق نمونه‌ي گردشگري نخستين‌بار به پيشنهاد من به مجلس ارايه شد. قانون به دولت در اين‌باره اجازه داد که به متقاضيان بخش‌هاي غير دولتي در مناطق مستعد اجازه‌ي تاسيس مناطق نمونه‌ي گردشگري را بدهد و مناطق نمونه‌ي گردشگري هيچ تعريف ديگري غير از اين نداشت.




موضوع ديگه‌اي كه جالب اومد برام اينه كه ظاهرا كنفدارسيون فوتبال آسيا ايران را براي مسابقات آسيايي سال 2011 انتخاب نخواهد كرد. در حالیکه ایران نیز یکی از نامزدهای میزبانی جام ملت های آسیا در سا ۲۰۱۱ است گفته می شود کنفدراسیون فوتبال آسیا قطر را به عنوان میزبان این رقابت ها انتخاب خواهد کرد. بنابر سیستم چرخشی، میزبانی سال ۲۰۱۱ سهم یک تیم غرب آسیاست. دلیل اصلی مخالفت با میزبانی ایران ممنوع بودن حضور بانوان در ورزشگاههای ایران است. هند نیز ار ورزشگاه‌های خوبی برخوردار نیست و بدین ترتیب قطری‌ها بدون داشتن رقیب مهمی میزبانی را بدست می‌آورند.

۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۶

شبِ نيكول




تماشاگران مرد نظاره مي‌كردند و زنان اشك مي‌ريختند. نيكول با كمك عباس جعفري و منير سلطاني رفت بالاي سن. بعد ايستاد. صداي كف، سالن را براي دقايقي پر كرد. عكاسان پايين ايستاده بودند و نيكول بالا. اين بار نوبت او بود كه پس از ساعت‌ها نشستن بر روي صندلي بلند شود و از حاضران عكس بگيرد.





عباس جعفري يكي از سخنرانان اين مراسم گفت:«كتاب‌هاي نيكول را ورق مي‌زنم، ثمره عمري را كه صرف دويدن‌ها و رسيدن هاي به موقع كرد، عمري را كه در انتظار طلوع و در انتظار غروب درسكوت بيابان‌هاي غم گرفته اين سرزمين مصروف چكاندن شاتر دوربينش نمود و از شيره جان خسته‌اش تماشاگران عكس‌هايش را نوشاكي بخشيد شيرين!»

گذر

پرسيدم چطوري؟

گفت هي!

گفتم خوش مي‌گذره؟؟

جوابم داد خوشيم كه مي‌گذره!!

۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۶

روال

همه چيز روال عادي خودش رو طي مي‌كنه. دوستان كمي تحمل!

قراره هر روز با يك كيف پنج كيلويي راه بيافتم و تو ظلّ آفتاب دوره برم خيابون‌ها رو به اميدي كه نااميد نباشم و شريكي پيدا كنم. مشكلي نست، جز دوري دوستان.

پيشنهاد: برخورد با انسان‌ها جز از براي تهيه خبر هم مي‌تونه روابط‌عمومي رو بالا ببره، درست مثلِ خبرنگاري!!

۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۶

جور ديگر

بالاخره اون اتفاقي كه ماه‌ها انتظارش رو مي‌كشيدم افتاد. هر چند هيچ آينده‌اي رو نمي‌شه براش متصور شد اما اين تغيير و تحولات را به فال نيك مي‌گيرم. شرايط كاري شايد عوض شه اما عشق و علاقه به زندگي و به كار هيچ وقت زايل نمي‌شه. اگه خبرگزاري نشده يه جاي ديگه. مهم آينده‌اي‌يه كه ما پيش و رو داريم و هدفي‌كه دنبال مي‌كينم. هرچند ديروز كمي هول بودم و امروز نيز هم؛ اما به زودي به همه شرايط عادت مي‌كنم. در ضمن هيچ وقت نمي‌خوام از كار با رسانه فاصله بگيرم و اين يكي از اولويت‌هاي زندگيمه. دروود بر شما كه در اين مدت من رو تحمل كرديد. دروود بر همسرم كه در اين مدت ياريگر و ياورم بود. دروود به همه...

۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۶

ساحل خزر









ساحل خزري كه اكنون تنها نامي از آن مانده. عكس‌هاي بي‌بي‌سي فارسي نشانگر عمق فاجعه تنها بخشي از اين ساحل رو در تالاب رامدشت نشون مي‌ده. اين‌جا زماني زيستگاه پرندگان دريايي بوده، اما اكنون گاوها به دليل تنبلي چوپان‌ها براي چرا اونجا مي‌آن.

۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۶

باغبان











بعد از اينكه خوزه مورينو كلي ژست گرفته بود و مدام دستش روي صورتش بود و با ريش‌هاش بازي مي كرد و به آتن فكر مي‌كرد، ناگهان مدافع پيش‌تاخته ليورپول با پاس جرارد از روي يك ضربه ايستگاهي كنج دروازه چك را هدف قرار داد و به دنبال آن ديوارهاي كاخ پوشالي آقاي مورينيو فرو ريخت. اين اولين باري نيست كه باشگاه لندني پس از روي كار آمدن آبراموويچ با بن‌بست مواجه مي‌شود. سال گذشته اين تيم برابر آبي و اناري پوش‌هاي شهر بارسلون نيز چاره‌اي جز پذيرش شكست نداشتند. چلسي اكنون در باشگاه‌هاي انگلستان حريف سرسختي به نام منچستر دارد كه تنها به 4 امتياز از سه ديدار خود نياز دارد تا جام را بالاي سرخود ببيند. مي توان تصور كرد اين شكست تقريبا پايان كار مورينيو در چلسي بود. شهاب هم نوشت ايشون بهتره در خانه‌هاي شمال لندن به كار باغباني مشغول شوند.

۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۶

مه